بابای زحمت کش
نازدار مامان سلام صبح بخیر
مامان امروز یه خورده بی حوصله شده آخه دیشب خوب نخوابیدم وقتی بابا مرتضی نباشه پیشم اصلا نمی تونم بخوابم
دیشب بابایی نیومد خونه آخه مجبور بود تو محل کارش بمونه منم رفتم خونه مامان فاطمه اما تا صبح نخوابیدم نماز صبح رو که خوندم می خواستم بخوابم که خاله زهرا بلند شد بره مدرسه وای اگه بدونی چه سرو صدایی راه انداخته بود انگار می خواست کوه بکنه که اینقدر سروصدا می کرد این هم از خواب اول صبح که توست خاله جناب عالی خراب شد
و اما بابایی بی زبون دیروز که صبح ساعت 6 رفته سر کار تا الان که ساعت 9:30 صبح است هنوز رنگ خونه رو ندیده بابای زحمت کشی داری واسه آینده من و تو همه کار می کنه یادت باشه همیشه باید قدر دان زحماتش باشی قربونش برم اینقدر دلم واسش تنگیده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی